فیک شطرنجی | checkered 2
part 2
ا.ت :سلام عزیزم
نامجون : سلاام خوبی
ا.ت : اره، دلم برات تنگ شده بود
نامجون : بریم طبقه بالا
[و بازم علامت سوال چرا هیچ واکنش و جوابی بهم نداد]
[توی موزه باهام گرم حرف میزد ولی زیاد بهم نزدیک نمیشد، یه یک ساعت و نیمی میشد که دیگه رسیدم به طبقه چهارم چون هشت طبقه بود دیگه بقیه شو گذاشتیم یه روز دیگه]
نامجون : بریم دیگه
ا.ت : اما تو همیشه باید بزور از موزه میاوردنت بیرون یا حتی چرا امروز میخواستی بپیچونی؟
نامجون : یکمی خستم
ا.ت : باشه بریم
#شطرنجی
#فایتینگ
#رمان_نامجون
ا.ت :سلام عزیزم
نامجون : سلاام خوبی
ا.ت : اره، دلم برات تنگ شده بود
نامجون : بریم طبقه بالا
[و بازم علامت سوال چرا هیچ واکنش و جوابی بهم نداد]
[توی موزه باهام گرم حرف میزد ولی زیاد بهم نزدیک نمیشد، یه یک ساعت و نیمی میشد که دیگه رسیدم به طبقه چهارم چون هشت طبقه بود دیگه بقیه شو گذاشتیم یه روز دیگه]
نامجون : بریم دیگه
ا.ت : اما تو همیشه باید بزور از موزه میاوردنت بیرون یا حتی چرا امروز میخواستی بپیچونی؟
نامجون : یکمی خستم
ا.ت : باشه بریم
#شطرنجی
#فایتینگ
#رمان_نامجون
۹۷۱
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.